آیداآیدا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

آیدا زندگی ما

هنر جدید آیدا

تازگیها با لاک ناخن نقاشی میکشی. اوایل بی دقتی میکردی و چند جای فرش و روتختی رو لاکی کردی، اما حالا دیگه با دقت کامل نقاشی میکنی. البته اون قلب تیر خورده رو بابا برات کشیده این هم ساعت یک بامداد که داری گیلاس میخوری و نقاشی میکشی. (یعنی محاله زودتر از ساعت 1 بخوابی) ...
15 تير 1394

سفر به الموت و درياچه اوان (ارديبهشت)

.: آیدا تا این لحظه ، 3 سال و 4 ماه و 13 روز سن دارد :. سلام گل قشنگم. تعطيلات ارديبهشت (روز پدر) تصميم گرفتيم از فرصت استفاده كنيم و مسافرت بريم. اما چون دايي عليرضا روز بعد از تعطيلات امتحان داشت، براي يه سفر يك روزه به الموت  برنامه ريزي كرديم. ساعت 6 صبح از تهران حركت كرديم و 11 شب هم برگشتيم. سفر خوبي بود ولي جاده به سمت الموت و درياچه خيلي خطرناك و پيچ در پيچ اما زيبا بود و خيلي خوش گذشت. خيلي كم پيش مياد صبح زود بيدار بشي و معمولا تا ساعت 11 ميخوابي. اما اون روز ساعت 6 بيدار شدي تازه لب (به رژ لب ميگي) هم زدي توي جاده با خاله فاطي و دايي عليرضا منتظر شديم تا خاله محبوبه و عمو سي...
14 ارديبهشت 1394

پازل

پازل هایی که در سن 2 سال و چند ماهگی به تنهایی و خیلی خوب کامل می کردی.       ...
12 دی 1393

تولدت مبارک

دختر قشنگم تولدت مبارک   این روزها خیلی کار دارم و وقت نمیکنم اینجا سر بزنم و از اتفاقات جدید برات بنویسم. امسال تولد مفصل برات نمیگیریم. البته هفته قبل کادوهاتو گرفتی که پول و تبلت بود و از اون روز همه ش سرت با تبلت گرمه. یه کم که بازی میکنی میای پیش بابا و میگی:«ویندوزش نمیدونم چی شده، نگاه کن»!!!  یا میگی:«تنظیماش به هم ریخته»! خلاصه کافیه یه جمله بشنوی، سریع ضبط میکنی و جای خودش به کار می بری.یه سری عکس دارم که وقت نکردم برات بذارم. انشاءالله بعد از امتحانات یه کم سرم خلوت شد، برات میگذارم. ...
1 دی 1393